بسم الله الرحمن الرحیم حکایتی زیبا از امام سجاد (علیه السلام) و مرد بلخی مردی از بزرگان بلاد بلخ، بیشتر سال ها خانۀ خدا را زیارت می کرد و سپس به زیارت پیامبر قبر پیامبر اکرم می رفت. او هر بار که به مدینه مشرف می شد، خدمت امام زین العابدین می رفت و ضمن زیارت ایشان، هدایایی هم خدمت آن حضرت تقدیم می نمود. سپس احکام دینی خود را از امامم فرا می آموخت و به دیار خود باز می گشت. أَنَّ رَجُلًا مُؤْمِناً مِنْ أَكَابِرِ بِلَادِ بَلْخٍ ...
بسم الله الرحمن الرحیم پیامبر اکرم به ابوذر فرمود: خدای تبارک و تعالی، هفت هزار سال قبل از خلقت آدم، مرا و اهل بیتم را از یک نور خلق کرد. بعد از آن که آدم را خلق کرد، ما را به صُلب آدم منتقل کرد و بعد از آدم ،به صلب پدران طاهر و پاک مطهر منتقل نمود تا این که به دنیا آمدیم. «خَلَقَنِيَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ أَهْلَ بَيْتِي مِنْ نُورٍ وَاحِدٍ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ آدَمَ بِسَبْعَةِ آلَافِ عَامٍ ثُمَّ نَقَلَنَا إِلَى ...
بسم الله الرحمن الرحیم حکایت زندگی «هاشم بن عبد مناف» و «فرزندش عبد المطلب» / ازدواج هاشم با سلمی وقتی که عبد مناف در بستر بیماری قرار گرفت، هاشم فرزندش را به نزد خود فرا خواند و از وی عهد پیمان گرفت تا نور حضرت رسالت را که در جبینش بود، به امانت نگه دارد و آن را تنها در رحم های پاک بسپارد. هاشم، شخصیت کریمانه ای داشت. تا جایی که پادشاهان آرزو می کردند دختران خود را به وی بدهند و مال و امول زیادی به وی بدهند. اما هاشم امتناع می ...