
بسم الله الرحمن الرحیم
دریاقلی، نام مردی است که مجسمه ی او در شهر آبادان در حال دویدن نصب شده است.
او از آبادان به سمت بهمنشیر میرفت و آهن پاره و ضایعات را جمع آوری می کرد و برای فروش به شهر می آورد. روزی که مطابق معمول به سمت بهمنشیر رفته بود، عرب های سیاه چهره ای را دید که با لهجه ای متفاوت با لهجه ی خودشان صحبت می کردند.
دریاقلی متعجب نگاه می کرد تا ببیند آن ها از کجا آمده اند که به ناگاه چشمانش به تانک هایی در آن اطراف افتاد. او با وحشت و ترس دوچرخه ی خود را به زمین انداخت و با عجله به سمت آبادان دوید. وقتی به ژاندارمری رسید موضوع حمله ی عراقی ها از پشت سر را به آن ها اطلاع داد. آنها چون می ترسیدند خودشان وارد عمل شوند به مسجد شهر اطلاع دادند.
… ما با سه قبضه «آر.پی.جی» به سوی عراقی ها حرکت کردیم. آن ها را دیدیم که با تانک های زیادی به سوی شهر در حرکت هستند. چون چاره ای نداشتیم با همان نیروی کم به سوی آن ها نشانه رفتیم و اوّلین «آر.پی.جی» را به طرف یکی از تانک ها شلیک کردیم. اولین تانک مورد اصابت قرار گرفت و با نهایت ناباوری دیدیم که عراقیها به سرعت عقب نشینی کردند و از پل مهندسی بهمنشیر به آن طرف رفتند.
بعدها که عده ای از آن عراقی ها را اسیر گرفتیم گفتند: هنگاه پیشروی دیدیم هیچ نیرویی مقابل ما نیست. لذا شک کردیم که نکند نقشه ای در کار است و ایرانی ها می خواهند ما را محاصره کنند. خلاصه هر چه می آمدیم بر شک و دو دلی ما افزوده می شد تا این که با اوّلین گلوله ی «آر.پی.جی» یقین کردیم که محاصره شده ایم و پا به فرار گذاشتیم.
… وَ مَن یَتَوَکَّل عَلی اللهِ فَهُوَ حَسبُهُ.
https://www.hamandishi-dini.ir/?p=2803
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
باسمه تعالی
با سلام و ادب
مطلب بسیار زیبایی بود
وفقکم الله تعالی لمرضاته
با تشکر فراوان
سلام علیکم / از لطف و توجهتون ممنونم . عاقبت به خیر باشید.