
بسم الله الرحمن الرحیم
امام صادق (علیه السلام) در رابطه با اشک چشمان محتضر در هنگام مرگ فرمودند: این اشک بدان جهت است که هنگام جان دادن، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را می بیند و خوشحال می شود.[۱]
امام باقر (علیه السلام) می فرماید: وقتی هنگام مرگ مؤمن فرا می رسد، رنگ چهره اش بیشتر از حالت معمولی سفید می شود، پیشانی اش عرق می کند و چیزی مانند اشک از چشمانش خارج می گردد. این علائم نشانه های خروج روح از بدنش می باشند.[۲]
از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سؤال شد که ملک الموت چگونه مؤمن را قبض روح می کند. حضرت فرمودند: ملک الموت در وقت مرگ مؤمن همچون بنده ای ذلیل در کنارش می ایستد. آنگاه بلند می شود با یارانش جلو می آید و بر مؤمن سلام کرده و به او مژده ی بهشت می دهد.[۳]
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: وقتی جان مؤمن به حلقومش می رسد، جایگاه خود را در بهشت مشاهد می نماید. وقتی چنین می بیند می گوید خدایا مرا به دنیا برگردان تا آن چه را دیدم به خانواده و اهلم خبر دهم. دراین حالت به او گفته می شود: دیگر راهی برای بازگشت به دنیا نیست.[۴]
حارت اعور می گوید: روزی هنگام ظهر خدمت امیرالمؤمنین (علیه السلام) رفتم. حضرت فرمودند: چه شده که این جا آمدی؟ گفتم: به خدا قسم محبت شما مرا به اینجا آورد. حضرت فرمودند: اگر راست می گویی مرا در سه جا خواهی دید. زمانی که جان به حلقومت رسید. هنگام عبور از صراط و نزد حوض کوثر.[۵]
از امام صادق و امام باقر (علیهماالسلام) اینگونه روایت شده: حرام است بر روحی که می خواهد از بدن خارج شود مگر اینکه می بیند محمد (صلی الله علیه و آله) و علی و حسن و حسین (علیهم السلام) را به گونه ای که چشمش روشن شود.[۶]
سُدیر صیرفی به امام صادق (علیه السلام) عرض کرد که آیا مؤمن از قبض روح خود ناراحت می شود؟ فرمود: به خدا قسم نه! وقتی ملک الموت برای قبض روح پیش او می آید، جزع و فزع و بی تابی می کند. پس ملک الموت به او می گوید: ای ولی خدا ناراحت نباش! قسم به خدایی که محمد را مبعوث کرد من از پدر مهربان برای تو مهربان ترم. چشمانت را باز کن و نگاه کن. بعد حضرت فرمود: در این وقت برای او تمثّل پیدا می کند، رسول خدا و امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین و ائمه (علیهم السلام) از ذریه ی آن ها. آن گاه به او گفته می شود: این رسول خدا و امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) رفقای تو هستند. حضرت فرمودند: پس چشمانش را باز می کند و نگاه می کند. در این هنگان منادی از طرف خدای عزیز روح او را ندا می کند و میگوید: «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ إِلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً بِالْوَلَايَةِ مَرْضِيَّةً بِالثَّوَابِ فَادْخُلِي فِي عِبادِي يَعْنِي مُحَمَّداً وَ أهْلَ بَيْتِهِ وَ ادْخُلِي جَنَّتِي».
در این وقت هیچ چیزی برای او محبوب تر از قبض روحش نیست تا اینکه ملحق به منادی شود.[۷]
http://www.hamandishi-dini.ir/?p=170