
بسم الله الرحمن الرحيم
گريه بر خسرو خوبان
حضرت آيت الله العظمي اراکي مي فرمودند:
بعد از فوت امير کبير او را در خواب ديدم و ديدم که جايگاه رفيعي دارد.
به او گفتم اين مقام رفيع را از کجا بدست آوردي؟
گفت: وقتي رگ هاي مرا زدند خون از بدنم جارج شد. به تدريج عرق و عطش وجودم را فرا مي گرفت. در اين حين به ياد تشنگي اباعبد الله الحسين (عليه السلام) افتادم . با خود گفتم من که يک زخم بيشتر در بدنم ندارم و اين گونه شدم حالا حضرت که بدنشان پر از زخم بود چه کشيدند؟
اشک در چشمانم جمع شد و با اين حال از دنيا رفتم. خلاصه هر چه در آن دنيا دارم از برکت همان قطره اشکي بود که حين مردن داشتم.
چه شــــود که بر سر من، به دم ممات آيي
شب تـــار من بگيــــرد، ز رخ تــو روشنــايي
تو طبيب دردمندان، تو علاج قلب سـوزان
به خـــــدا ز درگــه تو، نبود مـرا رهـــايي
تو پنـــاه بيپناهان، تو قسيم باغ رضــوان
تو ذبيح کوي جانان، تو طبيب دردهـــايي
http://www.hamandishi-dini.ir/?p=1287
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
سلام.داستان زیبایی بود.گریه از ته دل برای امام حسین خیلی کارها میکنه.یه روز بعد نمازم یه لحظه یاد قسمتی از روضه امام حسین افتادم اونجایی که دشمنان با اسب هاشون بر بدن های مطهر شهدای کربلا می تاختند یه لحظه تصورش کردم اشکم سرازیر شد.خیلی لحظه خوبی بود. قربون امام حسین برم نذاشت جواب اشکهام بی جواب بمونه کربلاشون رو قسمتم کردند.هنوز باورم نمیشه انشاالله روز نیمه شعبان امسال توی کربلا به یادتون میمونم
سلام بر شما
خدا رو شکر
ان شاء الله زیارتی با معرفت داشته باشید.