
بسم الله الرحمن الرحيم
راه کار اوّل: توجه به فقر ذاتی خود و کبریایی خداوند
نعمت ها و توانمندی هایی که داریم همه از سرچشمه ی لطف و رحمت خداوند است. اگر سلامتی و امنیّت داریم، اگر می توانیم روی پای خود بایستیم، اگر می توانیم ببینیم و بشنویم و اگر می توانیم با او به گفتگو بنشینیم، همه و همه از لطف بی کران او نشأت می گیرد.
اشتباهی بزرگ است اگر حتی یکی از نعمت های درونی را از آن خود دانسته و خود را مالک و به وجود آورنده ی آن بدانیم. وقتی با دیدی واقع بینانه، به خود و اطرافمان می نگریم جز فقر و نیاز به درگاه الهی چیز دیگری نمی بینیم. این واقعیت همان است که خدای متعال در قرآن کریم از آن یاد کرده و می فرماید: «يا أيُّهَا النَّاسُ أنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ.»؛[۱] «اى مردم شما (همگى) نيازمند و فقیر درگاه الهی هستید و تنها خدا است که بی نیازِ قابل ستایش است!»
وقتی بطری پر از آب را برای چند دقیقه درون دریا بگذاریم، چیز خاصی از آب دریا را درون خود راه نمی دهد؛ اما اگر بطری خالی را درون دریا گذاشتیم بلافاصله پر از آب دریا خواهد شد. ما هم اگر «خودبین» شدیم، در ورود به دریای نماز و بندگی خدا، چیز خاصی دریافت نمی کنیم؛ اما وقتی با توجه دقیق به خود، متوجه شدیم که منشأ همه ی کمالات و رفتارهای خوب ما خداست، و در واقع چیزی از خود نداریم، در این صورت خود را «فقیر»، «تهی» و «نیازمند» به لطف الهی می بینیم. چنین ورودی به دریای بندگی خدا ـ نماز ـ موجب می شود تا خود را سرشار از عطر یاد خدا ببینیم و شیفته ی عظمت و کبریایی خدای تعالی شویم. همین شیفتگی، انسان را در جذبه ای ملکوتی قرار می دهد تا جز یاد خدا به چیز دیگری رضایت ندهد. پس وقتی با تغییر نگرش خود به عالم هستی «خودبینی» را کنار گذاشته و «خدابینی» را پیشه ی خود کردیم، از جرعه های شیرین و جان بخش بندگی خدا بهره مند می شویم و شایستگی حضور قلب در نماز را به دست می آوریم.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «هر گاه رو به قبله ایستادی، دنیا و هر چه در آن است و نیز مردم و احوال و اوضاع آن ها را یکسره فراموش کن. آن گاه دلت را از هر آن چه تو را از خدا باز می دارد، فارغ گردان و با چشم دل، عظمت خدای را ببین و آن روزی را به یاد آور که هر کسی کرده ی خویش را مییابد و همگان به سوی خداوند که مولای حقیقی آن ها است برگردانده می شوند و در آن روز تو با پای ترس و امید در پیشگاه او می ایستی.»
اشکال: مگر نه این است که توفیق های الهی نتیجه ی اعمال صالح و حُسن اراده ی ما است؟ و مگر نه این است که ما با اراده و حُسن انتخاب، رفتارهای پسندیده انجام می دهیم؟ پس چرا باید اعمال خود را نادیده بگیریم و ویژگی های مثبت و عبادت های خویش را از آن خود ندانیم، و آن ها را به خداوند نسبت دهیم؟!
جواب:
هر توفیقی که به دست می آوریم به دلیل عقاید پاک و اعمال صالحی است که انجام داده ایم. و هر سلب توفیقی که متوجه ما می شود نیز به دلیل نگرش های نادرست یا گناهانی است که مرتکب می شویم.
به عبارت دیگر خدای حکیم، که هیچ کاری را بدون حکمت انجام نمی دهد؛ اگر به کسی توفیق می دهد، به دلیل شایستگی خود او است و اگر از کسی سلب توفیق میکند، به جهت ناشایستگی او است. پس تا اینجا معلوم شد که توفیقهای الهی نتیجه ی اعمال شایسته ی ما است.
اما نکته ی بعدی این است که پاداش الهی در میزان سنجی با اعمال ناچیز ما به هیچ وجه قابل مقایسه نمی باشد. فرض بفرمایید به کسی «هزار تومان» هدیه می دهیم و او هم به رسم تشکر و قدردانی «یک میلیون تومان» به ما می دهد. درست است که در این فرض، علت دریافت «یک میلیون تومان»، هدیه ی «هزار تومانی» ما است، اما این پاداش آن قدر بزرگ و وسیع می باشد که دیگر خارج از رسم ادب است که خود را مستحق دریافت چنین هدیه ای بدانیم. روی همین اساس با دیدن آن پاداش، هدیه ی خود را به کلی از یاد برده و پاداش را لطفی می بینیم که استحقاق گرفتن آن را نداشته و نداریم.
درست است که با حُسن اختیار خود نماز می خوانیم. درست است که با حُسن اختیار خود راه بندگی خدا را انتخاب می کنیم؛ اما هدایت ویژه ی خداوند در حق مؤمن آن قدر وسیع است که در مقام ادب، جایی برای حُسن اختیار خود ندیده و هم نوا با اهل بهشت می گوییم: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أنْ هَدانَا اللَّه»؛ «ستايش مخصوص خداوندى است كه ما را به اين (همه نعمت ها) رهنمون شد و اگر خدا ما را هدايت نكرده بود، ما (به اين ها) راه نمى يافتيم.» (سوره ی مبارکه ی اعراف، آیه ی۴۳٫)
راه کار دوم: توجه به تعقیبات نماز
در روایات اهل بیت (علیهم السلام) از نماز به عنوان معراج مؤمن یاد شده. نمازگزار، هنگام عبادت در هاله ای از نور قرار می گیرد و بعد از نماز سفره ای از نعمت خداوند برای او گسترده می شود. شیطان هم که کاری جز اغوای مؤمنین ندارد، در تلاش است تا مانع استفاده ی شما از این سفره ی معنوی شود. روی همین اساس است که می بینیم بعد از خواندن نماز، می کوشد تا نمازگزار را از پای سجاده دور کرده و او را از این فرصت ملکوتی بی بهره نماید. بنابراین، نهایت سعی خود را به کار گیرید تا بتوانید بعد از نماز، لحظاتی را به خواندن تعقیبات مربوط به آن نماز و تفکّر اختصاص دهید. تداوم این کار موجب می شود تا بعد از مدّتی انس خاصی به لحظات بعد از نماز پیدا کنید. همین انس موجب می شود تا به خود نماز هم محبّت پیدا کرده، بتوانید حضور قلب بیشتری داشته باشید.
فایده ی دیگر این کار آن است که نشان دهنده ی میزان توجّه شما به نماز و گفتگو با خدای یکتا است. کسی که بعد از نماز واجب، بلافاصله از جا بلند می شود و دنبال کار دنیوی خود می رود، همانند دانشآموزی است که به محض شنیدن صدای زنگ، جلوتر از معلّم از کلاس بیرون میدود تا هر چه زودتر از مدرسه خارج شود!
نمازگزاری که بدون علّت و بلافاصله بعد از نماز از جا بلند میشود، رفتارش بیانگر این واقعیت است که نماز را نه با عشق و علاقه؛ بلکه از روی اجبار و ترس از جهنم به جای آورده است. اما نمازگزاری که بعد از اتمام نماز باز هم با طمأنینه و آرامش در جای خود قرار می گیرد و مشغول دعا و نیایش با خدای خود می گردد، رفتارش بیانگر ادب و احترامی است که در مقابل خدای خود دارد. پر واضح است که چنین شخصی اجر فراوانی هم نزد خدای یکتا دارد.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «کسی که نماز واجبی را اقامه کند و تعقیبات آن را به جای آورد، میهمان خدا است و خداوند بر خود واجب کرده که میهمان خود را اکرام کند.»[۲]
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «کسی که نماز واجبی را به جا آورد، خداوند برایش دعای مستجابی کنار گذاشته که اگر صلاح باشد آن را در دنیا به او اعطا فرماید و اگر نه آن را در آخرت به او عنایت فرماید.»[۳]
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «کسی که بلافاصله بعد از نماز واجب، تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) را انجام دهد، خداوند متعال گناهان او را می آمرزد.» [۴]
همچنین در جای دیگر می فرماید: «ثواب این تسبیح از ثواب هزار رکعت نماز مستحبی بالاتر است.»[۵]
راه کار سوم: زندگی با یاد خدا
زندگی با یاد خدا یعنی در سراسر زندگی خود، خدا را مدّ نظر قرار دهیم و نهایت سعی خود را به کار گیریم تا رفتاری خداپسندانه داشته باشیم. نوع پوشش، نوع صحبت با دیگران، نوع معاشرت با والدین، کنترل نگاه، رعایت حدود شرعی در معاشرت با نامحرم، و دیگر رفتارهای ما باید به گونه ای باشد که نشانی از بندگی ما در محضر خدای سبحان به همراه داشته، و بتوانیم خود را عبد مطیع او بدانیم. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «کسی که یاد خدا را در میان غافلین فراموش نمی کند، [و در میان آن ها به گناه و معصیت نمی افتد] همانند کسی است که در میان دشمنان خدا مشغول جهاد است.»[۶]
در این قسمت به صورت اختصار به چند مورد از رفتارهایی که یاد خداوند را در زندگی تقویت میکند اشاره میشود.
الف ـ احترام به والدین:
والدین هر کس، اساس و ریشه ی جسمانی او هستند. کسی که به والدین خود بی احترامی می کند در واقع خود را بی ارزش، و بنیان خود را سُست کرده است. شاید روی همین اساس باشد که در روایات می فرمایند: بی احترامی به والدین، عمر را کوتاه، و روزی ـ مادّی و معنوی ـ را هم کم میکند. اگر کسی از روی خشم به والدین خود نگاه کند، خداوند او را از حوزه ی رحمت خود دور کرده و نمازش را نمی پذیرد.» [۷]
در مقابل کسی که حرمت «رَحِم» را نگاه داشته، و والدین خود را «محترم» میشمارد، در واقع به «رحمت» بی کران الهی وصل شده و بهره های مادی و معنوی فراوانی در این راه خواهد برد.
ب ـ کنترل نگاه:
کسی که چشم به حرام میدوزد، از نگاهش بهره ای جز «حسرت» و «اضطراب» نخواهد برد. چنین شخصی از خدا دور است و اهل آسمان هم او را شخصی «فاسق» و «خیانتکار» به شمار می آورند. نگاه حرام درون انسان را تیره از گناه و معصیت کرده و اجازه نمیدهد تا نور معنویت و یاد خدا در دل جای گیرد.
در مقابل، کسی که به خاطر خدا چشم از حرام می پوشد، از درون احساس «عزّت نفس» و «ارزشمندی» می کند. او به برکت بندگی خداوند، آن چنان جایگاه رفیعی برای شخصیت انسانی خود قائل است که روا نمی دارد با نگاه حرام از آن جایگاه عالی انسانی سقوط کرده و در پستی حیوانیت غوطه ور شود. خدای متعال در پاداش چنین شخصی، او را از دسیسه های شیطان در امان نگاه داشته و ایمانی به او عنایت می کند که شیرینی آن را با تمام وجود دریافت می کند».[۸]
ج ـ فرو خوردن خشم و غضب:
یکی از مهمترین راه های نفوذ شیطان در انسان ـ خصوصا جوانان عزیز ـ راه خشم و غضب است. کسی که هنر کنترل خشم را در خود نهادینه نکند و از خود خویشتن داری نشان ندهد، ممکن است در امتحانی بزرگ گرفتار شده و کاری کند که جبران خسارت آن غیر ممکن باشد. چنین روحیه ای رحمت خداوند را از زندگی انسان دور می سازد و موجب قساوت قلب می گردد.
افرادی که گرفتار خشم و غضب هستند، معمولا مبتلا به «خودخواهی» و «خودمحوری» بوده و ارزش کمتری برای افکار و سلایق دیگران قائلند. این افراد ممکن است در مقابل غریبه ها و فامیل های دور مجبور به خویشتن داری باشند؛ اما در برخورد با کسانی که معاشرت بیشتری با آنها دارند، نمیتوانند واقعیت درونی خود را مخفی کنند. روی همین اساس است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: بهترین شما کسی است که با خانواده اش بهترین باشد.[۹]
دوری جستن از «خودخواهی» و رفتار «محترمانه» نسبت به دیگران، از مهمترین عوامل کنترل خشم و غضب است.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) می فرماید: «کسی که در عین قدرت بر خشم و انتقام، خشم خود را فرو برد، خداوند متعال به او امنیّت و ایمانی عنایت می فرماید که شیرینی آن را در کام خود می یابد.»[۱۰]
د ـ پرهیز از پرگویی:
بسیاری از خطاها و گناهان انسان، از زبان او نشأت می گیرند. بزرگان علم اخلاق برای انسان ده ها گناه برشمرده اند که وزر و وبال آن ها از راه زبان بر دامن او می نشیند. کسی که مراقب گفتارش نیست و پرگویی را پیشه ی خود می کند، همانند کسی است که با پای برهنه از میان زمین پر از خار و خاشاک عبور می کند. همان گونه که چنین شخصی با هر قدم سوزش خاری را در پای خود احساس میکند، شخص پرگو هم با هر بار تکلم، روح خود را آغشته به کدورت ها و تیرگی های جدیدی می بیند.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «در غیر از یاد خدا، زیاد سخن نگویید؛ زیرا پرگویی در غیر یاد خداوند، موجب قساوت قلب میشود و دورترین مردم از خدا، انسان قسیّ القلب است.»[۱۱]
[۱]. سوره ی فاطر، آیه ی۱۵٫
[۲] . أبِي عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) قَالَ: «مَنْ صَلَّى صَلاةً فَرِيضَةً وَ عَقَّبَ إِلَى أخْرَى فَهُوَ ضَيْفُ اللهِ وَ حَقٌّ عَلَى اللهِ أنْ يُكْرِمَ ضَيْفَهُ.» (الكافي، ج۳، ص۳۴۱)
[۳] . قَالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله): «مَنْ أدَّى فَرِيضَةً فَلَهُ عِنْدَ اللَّهِ دَعْوَةٌ مُسْتَجَابَةٌ فَإِنْ شَاءَ عَجَّلَهَا لَهُ فِي الدُّنْيَا وَ إِنْ شَاءَ أَخَّرَهَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ.» (مستدرك الوسائل، ج۵، ص۲۸٫)
[۴] . قَالَ أبُو عَبْدِ اللهِ (علیه السلام): «مَنْ سَبَّحَ تَسْبِيحَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ (علیهاالسلام) قَبْلَ أنْ يَثْنِيَ رِجْلَيْهِ مِنْ صَلاةِ الْفَرِيضَةِ غَفَرَ اللهُ لَهُ وَ لْيَبْدَأ بِالتَّكْبِيرِ.» (الكافي، ج۳، ص۳۴۲٫)
[۵] . أبَا عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) يَقُولُ: «تَسْبِيحُ فَاطِمَةَ (علیها السلام) فِي كُلِّ يَوْمٍ فِي دُبُرِ كُلِّ صَلاةٍ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ صَلاةِ ألْفِ رَكْعَةٍ فِي كُلِّ يَوْمٍ.» (الكافي، ج۳، ص۳۴۳٫)
[۶] . «الذَّاكِرُ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِي الْغَافِلِينَ كَالْمُقَاتِلِ فِي الْمُحَارِبِينَ». (الكافي، ج۲، ص۵۰۲٫)
[۷] . أبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) أنَّهُ قَالَ: «مَنْ نَظَرَ إِلَى وَالِدَيْهِ نَظَرَ مَاقِتٍ وَ هُمَا ظَالِمَانِ لَهُ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلاةٌ.» (مستدرك الوسائل، ج۱۵، ص۱۹۵٫)
توجه بفرمایید که این روایت بدین معنا نیست که چنین شخصی نمازش از جهت فقهی قبول نبوده و بدین معنا نیست که باید بعد از توبه نمازش را قضا نماید. بلکه معنای روایت این است که چنین نمازی در نزد خدای متعال پاداش و اجری ندارد و نمی تواند معراج او باشد. هر چند که نامش در ردیف بی نمازها نوشته نشده و به او «تارک الصلاۀ» نمی گویند.
[۸] . قَالَ أبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام): «النَّظْرَةُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِيسَ مَسْمُومٌ مَنْ تَرَكَهَا لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ لا لِغَيْرِهِ أعْقَبَهُ اللَّهُ أمْناً وَ إِيمَاناً يَجِدُ طَعْمَهُ.» (وسائل الشيعة، ج۲۰، ص۱۹۲٫)
[۹] . قال رسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): «خَيْرُكُمْ، خَيْرُكُمْ لأهْلِهِ وَ أنَا خَيْرُكُمْ لِأهْلِي» (من لايحضره الفقيه، ج۳، ص۵۵۵)
[۱۰] . «يَا عَلِيُّ! مَنْ كَظَمَ غَيْظاً وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى إِمْضَائِهِ أعْقَبَهُ اللَّهُ أمْناً وَ إِيمَاناً يَجِدُ طَعْمَهُ.» (وسائل الشيعة، ج۱۲، ص۱۷۸٫)
[۱۱] . قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآله): «لَا تُكْثِرُوا الْكَلامَ بِغَيْرِ ذِكْرِ اللَّهِ فَإِنَّ كَثْرَةَ الْكَلامِ بِغَيْرِ ذِكْرِ اللَّهِ قَسْوُ الْقَلْبِ إِنَّ أبْعَدَ النَّاسِ مِنَ اللَّهِ الْقَلْبُ الْقَاسِي.» (وسائلالشيعة، ج۱۲، ص۱۹۴٫)
http://www.hamandishi-dini.ir/?p=1464