بسم الله الرحمن الرحیم
اصحاب امام حسین (علیه السلام) در نهایت درجه ی تقوی و دین باوری بودند و همین بود که شایستگی پیدا کردند در سخت ترین لحظات، خالصانه کنار امام خود بمانند و از دین خود دفاع کنند.
مسلم بن عقیل جوان ۲۸ ساله و پاک دامنی است که جز تبعیت از حکم الهی، انگیزه ی دیگری ندارد. وقتی که مسلم در کوفه بود یکی از بزرگان کوفه به نام «شریک» بیمار شد و «عبید الله بن زیاد» خواست به عیادت او برود. به مسلم خبر دادند به منزل «شریک» برود و پشت پرده کمین کرده و «عبید الله» را به قتل برساند. مسلم به خانه ی شریک آمد و یا شریک قرار گذاشت که وقتی شریک تقاضای آب کرد، مسلم به عبید الله حمله ور شود. وقتی عبید الله به خانهی مسلم آمد و او در فرصت مناسب چندین بار علامت داد و درخواست آب کرد، مسلم حمله نکرد تا جایی که عبید الله مشکوک شد و رفت. بعد به مسلم گفتند: چرا حمله نکردی و از این فرصت طلایی استفاده نکردی؟! گفت یادم آمد که پیامبر ترور را حرام میداند و فرمود: «إِنَّ الْإِيمَانَ قَيَّدَ الْفَتْك؛ ایمان مانع ترور و حمله ی غافلگیرانه است». نمونه ی دیگر این که، وقتی مسلم بن عقیل را پس از دستگیری زخمی کردند و خون از بدنش می رفت. به شدت تشنه شد و درخواست آب نمود. وقتی خواست آب بخورد، خون دهانش به آب مخلوط شد و آب نخورد. آب را عوض کردند، خواست بخورد باز آب نجس شد. لذا آب نخورد. چرا؟! چون شرع مقدّس اجازه نمی دهد انسان آب نجس بخورد.
اساسا تا کسی به نهایت درجه ی تقوی نرسد، خداوند به او شایستگی شرکت و حضور در نهضت حسینی را نمی دهد. پیروزی حقیقی در اطاعت از فرامین الهی و رسول اوست. روی همین حساب است که کربلا پیروزترین و ماندگارترین صحنه ی تاریخ است و دشمنانش هم شکست خورده ترین انسانهای تاریخ!
کربلا نه تنها خالص ترین جبهه ی تاریخ، بلکه خلوص محض است. هیچ جبهه ای از نظر خلوص به کربلا نمی رسد. حتی صحنه های جنگ بدر، احد و امثال آن هم در حد کربلا نبودند. تمام احتیاط های اباعبد الله (علیه السلام) برای آن بود که صحنه ای به وسعت تاریخ و عمق انسانیت برای همهی انسان ها بنا کند تا هر کس به قدر همّت خود از آن بهره گیرد.
عبد الله بن مسعود میگوید: «ما در صدر اسلام می پنداشتیم از نظر اخلاقی هیچ نقصی در جبهه ی مسلمانان وجود نداد، تا اینکه این آیه نازل شد: «تُريدُونَ عَرَضَ الدُّنْيا وَ اللَّهُ يُريدُ الْآخِرَةَ؛ شما متاع ناپايدار دنيا را مى خواهيد، ولى خداوند، سراى ديگر را (براى شما) مى خواهد».[۱]
همین اخلاص است که کربلا را در همه ی تاریخ ماندگار کرد. به گونه ای که هر انسان آزاده ای را به دینداری و زندگی در قلّه های انسانیت دعوت می کند. به او می آموزد که:
اگر یاران امام در کربلا را به معنی یک عده انسان جسور و نترس معنا کنیم که بی باکانه به دل دشمن تاختند اشتباه کردهایم. کربلا فوق این مسائل بود. وقتی امام حسین (علیه السلام) با لشکر حرّ مواجه شد، زهیر به امام عرض کرد: «آن ها، هم اکنون تشنه و گرسنه و خسته هستند. اجازه بفرمایید همین الان با آنها درگیر شویم و آن ها را بکشیم». حضرت به جای چنین کاری به آن ها آب و غذا دادند!
یاران حسینی در قله های انسانیت و تدین بودند. آنان کسانی بودند که جز جلب رضای خدا و اطاعت از امام زمان خود به چیز دیگری نمی اندیشیدند.
[۱] . سوره ی انفال، آیه ی۶۷٫
http://www.hamandishi-dini.ir/?p=279