
بسم الله الرحمن الرحیم
برگرفته از کتاب «شیعه در روایات اهل سنت» نوشته ی «احمد نباتی» مدیر سایت
۱٫ اگر پیامبر نبود، عمر به پیامبری مبعوث میشد!!!
به پیامبر نسبت داده اند که فرمود: اگر من به پیامبری مبعوث نشده بودم عمر به پیامبری مبعوث می شد!
ابن عدی گوید: راوی این حدیث کذّاب است.[۱]
۲٫ خلفای رسول خدا !!!
به پیامبر (صلی الله علیه و آله) نسبت داده اند که فرمود: خلفای بعد از من ابوبکر و عمر هستند!
ذهبی می گوید: این خبر باطل و جعلی است.[۲]
ابن عدی می گوید: این حدیث دروغ است چرا که راوی آن کذّاب است. ابن جوزی میگوید: دروغ است. نسایی هم حکم به بطلان این حدیث می کند.[۳]
۳٫ شیطان از پیامبر نمی ترسد، ولی از عمر می ترسد!
از بُرَیدَه نقل شده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای یکی از جنگ ها از مدینه خارج شد و چون بازگشت، کنیزی آمد و گفت: ای رسول خدا! من نذر کرده ام اگر خدا تو را به سلامت بازگرداند در حضور شما دَف بزنم و آواز خوانی کنم. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «إن کُنتِ نَذَرتِ فاضربی و إلّا فلا» اگر نذر کردهای، دف بزن وگرنه خیر! پس آن کنیز شروع به دف زدن کرد و ابیبکر داخل شد و او هنوز دف میزد، سپس علی داخل شد و او هنوز دفّ می زد، سپس عثمان داخل شد و او دفّ میزد، ولی تا عمر داخل شد کنیز دفّ را زیر پا گذاشت و روی آن نشست. در این هنگام رسول خدا فرمود: ای عمر! شیطان از تو می ترسد، من نشسته بودم و او دف میزد و ابی بکر آمد و او میزد، سپس علی آمد و او می نواخت، سپس عثمان آمد و او می نواخت، ولی چون تو وارد شدی دف را کنار گذاشت.[۴]
در روایت دیگری از عایشه نقل شده است که: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نشسته بود، پس سر و صدای کودکان را شنیدم. سپس رسول خدا بلند شد و کنیز حبشی را دید که می رقصد و کودکان پیرامون او هستند؛ فرمود: «یا عائشۀ تعالی فانظری» ای عایشه بیا و نگاه کن! من آمدم و چانه ی خود را بر شانه ی پیامبر گذاشتم و از بین شانه و سر پیامبر به آن کنیز نگاه میکردم، پیامبر به من گفت: «أما شبعتِ؟ أما شبعتِ؟» آیا سیر نشدی؟ آیا سیر نشدی؟. و من میگفتم: نه، تا منزلت خود را نزد پیامبر بفهمم. ناگاه عمر آمد و مردم از اطراف کنیز پراکنده شدند، پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: همانا من شیطانهای جنّ و انس را می بینم که از عمر فرار کردند. عایشه می گوید: در این هنگام من بازگشتم.[۵]
با وجود این همه کلمات سخیف، و توهینهای ناروا در حق پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، دیگر نیازی به بحث از سند این روایت ها و امثال آن ها نیست. گمان میکنم اگر این جاعلان حدیث را به حال خود رها کنند، خواهند گفت: مقام و منزلت عمر از مقام و منزلت پیامبر (صلی الله علیه و آله) هم بالاتر بود و چه خوب بود که عمر به جای آن حضرت به پیامبری برگزیده میشد!
علمای اهل سنّت برای این که فضیلتی برای خلفای خود بتراشند کار را به جایی رسانده اند که از توهین در حق پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هم ابایی ندارند.
آن ها چگونه به خود اجازه می دهند چنین نسبت های ناروایی را به پیامبر خدا داده بگویند: پیامبر خدا به زنان رقّاص نگاه می کرد و به صدای غنای آن ها گوش می مداد و در مجالس لهو حاضر می شد؟! و این ها او را قانع نمیکرد تا این که همسرش عایشه را به آن جا بیاورد و در حالی که مردم از نزدیک به آن دو نظاره می کنند و او به همسرش می گوید: سیر شدی؟! سیر شدی؟! در حالی که شریعت مقدس پیامبر اکرم تحریم همه ی این موارد را در کتاب و سنت گوشزد کرده است و حتّی همهی فقهای اهل سنّت هم بر حرمت این امور اجماع دارند.
[۱]. الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۳، ص۲۱۶، رقم۷۱۳ و ج۴، ص۱۹۴، رقم ۱۰۰۵٫
[۲]. میزان الإعتدال، ج۳، ص۱۳۳، رقم ۵۸۶۵٫
[۳] . الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۳، ص۲۱۶، رقم۷۱۳٫ ج۴، ص۱۹۴، رقم۱۰۰۵٫
[۴] . مسند احمد، ج۵، ص۳۵۳ [ج۶، ص۴۸۵، ح۲۲۴۸۰] و سنن ترمذی، ج۲، ص۲۹۳ [ج۵، ص۵۸۰، ح۳۶۹۰]. او نوشته است: این حدیث حسن و صحیح و غریب است.
[۵] . سنن ترمذی، ج۲، ص۲۹۴ [ج۵، ص۵۸۰] او نوشته است: این حدیث حسن و صحیح و غریب است. الریاض النضرۀ، ج۳، ص۲۰۸ [ج۲، ص۲۵۵].
http://www.hamandishi-dini.ir/?p=844
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
سلام
مطالب زیبای شما را با نشانی کپی کردم.
سلام بر شما
عاقبت به خیر باشید.