
بسم الله الرحمن الرحیم
برگرفته از کتاب «شیعه در روایات اهل سنت» نوشته ی «احمد نباتی» مدیر سایت
قتل عبد الله بن مسعود، صحابی بزرگ رسول خدا
ابن مسعود کلید دار خزانه بود. او هنگامی که خیانت های پیاپی به بیت المال را مشاهده کرد، کلید بیت المال را به طرف ولید بن عُقبه انداخت و عثمان را به بدعت گذار در دین توصیف کرد.
ولید در نامه ای به عثمان نوشت: «ابن مسعود با تو بیعت کرده و به تو طعنه می زند!» عثمان هم در جواب نوشت؛ او را به مدینه بفرست!. مردم جمع شدند تا از خارج شدن او جلوگیری کنند. امّا ابن مسعود قبول نکرد و پس از توصیه ی مردم به تقوای الهی و عمل به قرآن به مدینه رفت.
هنگامی که به مدینه رسید عثمان بالای منبر پیامبر (صلّی الله علیه و آله) نشسته بود و سخنرانی می کرد و با دیدن ابن مسعود به او توهین کرد و الفاظ زشتی را در مورد او به کار برد. ابن مسعود هم در جواب گفت: من این گونه که تو توصیف می کنی نیستم، بلکه من صحابی و یار رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) هستم. عایشه که در مجلس حاضر بود فریاد زد ای عثمان! آیا این حرف ها را به صحابی رسول خدا نسبت می دهی؟ عثمان به عایشه گفت: ساکت شو، ای زن! بعد به غلام خود، عبد الله بن زمعه، دستور داد تا ابن مسعود را ـ که پیر مردی بود ـ با ضرب و شتم از مسجد بیرون کند. عبد الله بن زمعه هم ابن مسعود را به زمین انداخت و او را کتک زد تا جایی که استخوان هایش شکست و در اثر همین ضربات از دنیا رفت.[۱]
[۱] . الإستیعاب، ج۱، ص۳۷۳ و انساب الأشرف، ج۶، ص۱۴۷٫
http://www.hamandishi-dini.ir/?p=863
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
چقدر بی رحم